سوالی از شیخ اصلاحات آقای حاج مهدی کروبی، جناب آقای کروبی، ابتدا میخواهم از نامهٔ روشنگرانه شما برای افشای جنایاتی که در زندانها اتفاق میافتد تشکر کنم. با خواندن نامهٔ شما بخصوص آنجا که میگویید: " اما موضوعی را شنیدهام که هنوز از آن بر خود میلرزم. در دو روز اخیر که این خبر را شنیدهام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو که خود را برای خواب آماده میکردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است که بدون ذرهای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت ۴ بامداد که مجددا بلند شدم کمی قرآن خواندم، دوش گرفتم تا آب کمی آرامم کند، حتی نماز صبح را نیز خواندم و تا نزدیکیهای طلوع آفتاب خوابم نبرد." چند سوال برایم پیش آمده، مورد مشابهی از تجاوز به دختران زندانی در سالهای ۶۰ از زبان بسیاری از فعالین سیاسی نقل شده است، سوال من این است که : ۱) آیا شما در آن زمان از این وقایع با خبر بودید؟ بلی؟ خیر؟ ۲) اگر خیر، چگونه است که در آن زمان با داشتن پست حکومتی " نایب رئیس مجلس " از این موضوع بی خبر بودید و الان بدون داشتن منصب حکومتی از این حوادث با خبر شده اید؟ ۳) اگر بلی، آیا آنزمان هم از شنیدن این موضوع بی خوابی کشیدید؟، چرا اعتراضی نکردید؟ ۴) آیا اعتراض نکردنتان از روی ترس بود؟ بلی؟ خیر؟ ۵) اگر بلی، چرا قدرت را رها نکردید؟ ۶) اگر خیر، لطفا دلیل اعتراض نکردنتان را بفرمایید. آنچه که من از آن وحشت دارم و مرا به فکر وادشته آن فراز از نامهٔ شما است که میگویید: " تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین میکند " تاکید شما بر نگرانی از لکه دار شدن تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع لرزه بر اندامم میاندازد، این فکر لحظهای راحتم نمیگذرد که عدم اعتراض شما در سالهای ۶۰ به خاطر شیعه نبودن آن دختران بوده باشد،که تجاوز به آنان باعث لکهٔ ننگی بر دامن روحانیت تشیع نشد. و باز از این فکر بر خود میلرزم که اگر نبود ترس از "مخدوش شدن آبروی نظام و امام و جمهوریاسلامی و خدمات هزار ساله روحانیت!!" این بار نیز دم نمی زدید. آقای کروبی، در این شرایطی که همراهی و اتحاد شرط پیروزی ماست کوبیدن بر طبل تشیع چه معنایی دارد؟ آیا این جنبش تنها متعلق به شیعیان و روحانیت تشیع است؟ چه شد آن شعارهای انتخاباتی دفاع از حقوق اقلیت؟ سبز باشید
با سلام و درود
۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سهشنبه
حاج آقا مسالة
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
وقتی من در سال 60 ر زندان بودم هم بندیهایم به زمزمه اینها را می گفتنداز آنجا که من در آن زمان تنها 20 سال داشتم باور کردن این مسئله برایم غیر ممکن بود اما حالا که خوب نگاه میکنم می بینیم از آن بازجوها و زندانبانانی که آنقدر بددهن بودند که محترمانه ترین کلامشان شرم آور بود همه کاری برمی آمد. کسانی که زیر دست لاجوردی و حاج آقا رحمانی تربیت شده بودند
پاسخحذف